![](http://www.iranvij.ir/upload/images/5v06raytl7vuoeaaqasu.gif)
با منگولههایش ،
تاقچهغبارگرفته
با اسبی زنگزده كه بر دو پای خویش ایستاده است.
و شعلهچشمهای میشیرنگ.
اینك كبوتران خیس
روی لبانِ بودا عشقبازی میكنند،
باران شاید ببارد
شاید هم نه.
و من
حتی اگر به روح منجمد حیات تو دستیابم
نخواهمت یافت.
تو در تمام شمعدانهای شیشهای
پراكنده شدهای.
و آسمان
نه میبارد
و نه نمیبارد
شمعدان شیشهای
:: موضوعات مرتبط:
لحظه ای تامل ,
,
:: بازدید از این مطلب : 398
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15